نرم افزار شبیه ساز و ارسال اتوماتیک پست های محصولات به سایتها و وبلاگ ها به همراه آموزش ویژه ساخت کلمات کلیدی سریع

نرم افزار شبیه ساز و ارسال اتوماتیک پست های محصولات به سایتها و وبلاگ ها به همراه آموزش ویژه ساخت کلمات کلیدی سریع

نرم افزار شبیه ساز و ارسال اتوماتیک پست های محصولات به سایتها و وبلاگ ها به همراه آموزش ویژه ساخت کلمات کلیدی سریع
نرم افزار شبیه ساز و ارسال اتوماتیک پست های محصولات به سایتها و وبلاگ ها به همراه آموزش ویژه ساخت کلمات کلیدی سریع

نرم افزار شبیه ساز و ارسال اتوماتیک پست های محصولات به سایتها و وبلاگ ها به همراه آموزش ویژه ساخت کلمات کلیدی سریع

نرم افزار شبیه ساز و ارسال اتوماتیک پست های محصولات به سایتها و وبلاگ ها به همراه آموزش ویژه ساخت کلمات کلیدی سریع

دانلود رایگان مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع مهارت های زندگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع مهارت های زندگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 6
فرمت فایل doc
حجم فایل 59 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 47
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع مهارت های زندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مهارت­های زندگی

تاریخچه­ی آموزش مهارت­های زندگی درجهان

نخستین کشوری که به آموزش مهارت­های زندگی اقوام محلی در سطح اجتماع و مدرسه اقدام کرد، ایالات متحده و پس از آن کشور انگلستان بود. کریمی درمنی؛(1385) برنامه مهارت­های زندگی یکی از راهبردهای متمرکز بر فرد است و تلاش می‏کند از طریق افزایش توانایی مقابله‏ای افراد، ظرفیت آنان را در جهت مقابله با چالش‏ها، کشمکش‏ها و تمایلات زندگی روزمره ارتقاء ‏دهد.به عبارت دیگر افراد را در برابر مشکلات ایمن نماید. برنامه آموزش مهارت­های زندگی برای اولین با توسط دکتر گیلبرتجی بوتوین[1] پروفسور روان‏شناس عضو دپارتمان بهداشت عمومی و روان‏پزشکی دانشگاه کرنل در سال 1979 مطرح شد. سازمان بهداشت جهانی به منظور ارتقای سطح بهداشت روانی و پیشگیری از آسیب‏های روانی اجتماعی در سال 1993، پیشنهاد آموزش مهارت­های زندگی را در کشورهای جهان سوم به یونیسف داد.صفرزاده؛(1382).

3-2- تاریخچه­ی آموزش مهارت­های زندگی در ایران

در ایران کارگاه‏های مهارت­های زندگی طی سال‏های گذشته با اقبال روزافزونی در جمعیت مخاطب گوناگون دست یافته‏اند. بخشی از این اقبال ناشی از کارآمدی، کارآیی و کاربردی بودن این کارگاه‏ها است و بخشی دیگر ناشی از عطش مخاطبان برای آموختن آن چیزی هرگز در مجموعه­ی سنتی درس‏های مدرسه بدان پرداخته نمی‏شود، درحالی که نیاز مبرم به آنها در هرگونه تعاملات بین فردی و خلوت‏های درون فردی احساس می‏گردد.

درایران یونیسف درسال1376 اقدام به تهیه­ی راهنمای آموزش مهارت­های زندگی برای نوجوانان، زنان و جوانان نمود و با برگزاری کارگاه‏های آموزشی برای سازمان‏های دولتی و غیر دولتی، به معرفی این برنامه پرداخت. معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی با همکاری وزارت آموزش و پرورش به تهیه اجرای آزمایشی این برنامه در چند منطقه تهران اقدام نمود و در حال حاضر به عنوان واحد اختیاری در رشته­ی کار و دانش و سال اول متوسطه در شاخه­ی نظری آموزش داده می‏شود. قاسم زاده؛(1384).

طرح آموزش مهارت­های زندگی که از سال 79 به صورت آزمایشی در برخی استانها شروع شده، درحال حاضر در، سی استان کشور اجرا می‏شود که طی آن مهارت­های زندگی توسط کارشناسان اموراجتماعی و روان‏شناسان مبانی مورد نیاز در زندگی به افراد، آموزش داده می‏شود. توانا علمی؛(1384).

همچنین به منظور مقابله، مشکلات فوق، دفتر امور زنان و حوزه­ی امور فرهنگی و رفاهی، دانشجویان وزارت بهداشت، درمان آموزش پزشکی برآن شدند که دریک طرح مشترک، اقدام به برگزاری کارگاهی با شرکت گروهی از مشاوران ادارات مشاوره دانشجویی دانشگاه‏ها تحت پوشش آن وزارتخانه، به منظورآموزش مهارت به برگزاری کارگاه‏های آموزشی مهارت­های زندگی برای جمعیت مخاطب دانشجو بنمایند. اجرای این طرح را معاونت دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران به عهده گرفت. این کارگاه آموزشی در آذرماه 1383 به مدت 48 ساعت و به میزبانی مرکز بهداشت و درمان، مرکز مشاوره و راهنمایی دانشگاه علوم پزشکی تهران در هتل شیان تهران برگزار شد. با این حال با کمال تأسف هرگونه توازنی میان عرضه­ی این کارگاه‏ها و تقاضای عمومی برقرار نبوده و این موضوع به برگزاری غیرحرفه‏ای این کارگاه‏ها منجرگردیده است. بسیاری از موانع کارگاه به صورت کلاس درس یا جلسه­ی سخنرانی برگزار می‏شود، در نتیجه روح کارگاهی از برنامه­ی مهارت­های زندگی رخت برمی‏بندد. فتی و همکاران؛(1385).

4-2- تعریف سازمان بهداشت جهانی از مهارت­های زندگی

سازمان بهداشت جهانی[2]مهارت­های زندگی را این گونه تعریف می کند: توانایی انجام رفتار سازگارانه و مطلوب، به گونه­ای که فرد بتواند با مشکلات و چالشهای زندگی مقابله کند. آقابخشی؛(1388)

سازمان بهداشت جهانی؛(2000)، مهارت­های زندگی را در قالب تصمیم گیری، حل مسئله[3]، تفکر خلاق، تفکر نقادانه(تحلیل آثار فرهنگی، اجتماعی، نگرشها و رفتارهای زیر سئوال بردن نابرابریها، بی‏عدالتی‏ها، نگرشهای کلیشه‏ای و تعمق در امور و ارزیابی نقشهای اجتماعی و مسئولیتها) ارتباطات مؤثر[4]، مهارت­های روابط درونی[5]، خودآگاهی[6]، مقابله با هیجان[7]، مقابله با استرس[8]، ایجاد هدف[9]، ابراز وجود[10](جرات ورزی) و چشم پوشی[11] تعریف کرد.

5-2- طبقه­بندی بین المللی مهارت­های زندگی

طبقه­بندی‏های مختلفی از مهارت­های زندگی وجود داردکه طیف وسیعی از مهارت­های زندگی را طبقه­بندی و مرتب می‏کند. بری هاپسون[12]مایک اسکالی[13]، از واحد مشاوره و رشد شغلی دانشگاه لیدرز[14]، یک رویکرد تحلیلی را برای طبقه­بندی مهارت­های زندگی استفاده کرده‏اند. آنها مدل مهارت­های زندگی را که ابتدا در سال1980 به وجود آمده بود را اصلاح کردند در این مدل اصلاح شده (هاپسون و اسکالی[15]، 1986) چهار طبقه مهارت­های زندگی را شناسایی کرده‏اند که عبارتند از: یادگیری ارتباط برقرارکردن، کارکردن و بازی کردن، رشد خود و دیگران، دیوید بروکس[16] پروفسور مشاوره و راهنمایی در دانشگاه سیراکوس[17] یک رویکرد تجربی برای طبقه بندی مهارت­های زندگی استفاده می‏کند. بروکس با استفاده از نتایج یک مطالعه­ی ملی و پیوند با نظریه پردازان رشد از قبیل اریکسون[18]، 1963، هاوینگهورث[19]، 1972، کلبرگ[20]، 1973 مهارت­های زندگی را در چهارطبقه کلی طبقه­بندی کرد. هر یک از این طبقه­بندی‏ها لیست جامعی از توصیف‏گرها برای هر مرحله­ی زندگی (دوران کودکی، نوجوانی و بزرگسالی)دارد. مهارت­های زندگی در زمینه­ی خانواده، مدرسه، محل کار و جامعه رشد می‏کند و به کار می‏رود. این طبقه­بندی جامع از مهارت­های زندگی اولین طبقه­بندی مهارت­های زندگی بر پایه­ی یک دلیل منطقی مربوط به رشد است.جمالی؛(1390)

با توجه به تقسیم بندی‏های انجام شده، مهارت­های زندگی را می‏توان به دو دسته­ی کلی تقسیم کرد:

5-2-1- مهارت عمومی، اصلی یا مشترک:این گونه مهارت­ها پایه و اساس مهارت­های زندگی افراد محسوب می‏شوند. به این مهارت­ها، مهارت­های اصلی یا مادر می‏گویند. مانند مهارت­های گفتن، گوش دادن، نوشتن، خواندن، فکرکردن، تصمیم گیری، حل مسئله و....که گستره­ی این نوع مهارت‏ها، در برگیرنده­ی اکثر انسانها در همه جای کشور است.این نوع مهارت­ها، مهارت­هایی هستند که می‏توانند به صورت مستقل و در بستر درس‏ها مسائل روزمره آموزش داده شوند و در همه درس‏ها صرف نظر از محتوای آنها مشترک می‏باشد. این نوع مهارت­ها عبارتنداز: حل مسئله، تصمیم گیری، مهارت­های ارتباطی، روابط بین فردی، تفکر انتقادی، خلاقیت،(تفکرخلاق)، مشارکت و همکاری.

5-2-2- مهارت­های خاص یا غیرمشترک:این مهارت­ها از مهارت­های عام به دست می‏آیند و در واقع تحلیل شده ی آنهاهستند. به عبارت دیگر این مهارت­ها، مهارت­های ویژه هستند مانند مهارت شغل گزینی، گردشگری، گفتمان و تحمل نظردیگران و...(صفرزاده؛(1382). مهارت­های زندگی«غیر مشترک یا خاص»آن نوع مهارت­هایی هستندکه می‏توانند به صورت مستقل و تحت عنوان «درس مهارت­های زندگی» آموزش داده شوند، امکان ارائه­ی آنهادر یک یا چند درس مشخص نیز وجود دارد، این مهارت­ها، موضوعات یا مسائل خاص زندگی روزمره هستند و دارای موضوعات منحصر به فردی می‏باشند.

مهارتهای مربوط به قابلیت‏های حرفه‏ای، مهارت­های اداره­ی زندگی، توجه و رعایت نکات ایمنی، سالم زیستن (بهداشت و سلا مت جسم و روان)، مهارت­های خودآگاهی و داشتن هدف در زندگی، شهروند مسئول بودن، شهروندجهانی بودن، مهارت­های پدر و مادر بودن، مهارت­های مربوط به استفاده از تکنولوژی و اطلاعات. همه­ی مهارتهای زندگی اهداف و محتوای خود را از زندگی روزمره می‏گیرند. با توجه به تقسیم بندی‏های گوناگون از مهارت­های زندگی، می‏توان گفت این مهارت­ها از متن زندگی افرد برخاسته و ویژگی بارز آن ارتباط تنگاتنگ با مسائل روزمره و افراد است. مهارت­های زندگی لازمه­ی زندگی موفق در هر جامعه است و افراد از این مهارت­ها به کرات در زندگی خود استفاده می‏کنند. منتهی کیفیت اجرای آن بستگی به میزان اطلاعات افراد و میزان تمرین آنها دارد. لذا می‏توان گفت درس مهارت­های زندگی، درس چگونه زیستن است. ادیب؛(1382).

پژوهشهای بسیاری نشان داده است که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی عاطفی، ریشه‏های اجتماعی دارد.علاوه بر این ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارت­های همدلی و مشکلات فردی مانند سوءمصرف مواد، بزهکاری، بی بند و باری جنسی، رفتارهای ضداجتماعی و خشونت می‏دانند. لذا سازمان بهداشت جهانی[21] به منظور ارتقای سطح بهداشت روانی و پیشگیری از آسیبهای روانی اجتماعی، برنامه‏ای را به عنوان آموزش مهارت­های زندگی تدارک دید. از آنجا که مدرسه نهادی قوی­تراز خانواده محسوب می‏شود و می‏تواند اثرات عمیقی بر کودکان در خانواده‏ها و حتی اجتماع داشته باشد محیط‏هایی که باید در آن موفق گردند افزایش می‏یابد. برای مثال یک کودک فقط به پیروزی و موفقیت در محیط خانوادگی نیازمند است درحالی که نوجوان باید بتواند در محیط خانوادگی، مدرسه و همسایگی موفق شود محیط‏ها از فردی به فرد دیگر تغییر می‏کند. بنابراین تعاریف معانی موفقیت و کامیابی در افراد مختلف متفاوت خواهد بود. این نکته به تنوع محیط برمی‏گردد. افراد در یک محیط یکسان از هم متفاوتند و این مسئله از مهارت­ها، منابع و فرصتها ناشی می‏شود .بابادی؛(1381) بنابراین نیاز به مهارت­های زندگی همه ی افراد در سنین و گروه‏های مختلف قومی، نژادی، وضعیت اقتصادی- اجتماعی متفاوت است. مهارت­های زندگی را نمی‏توان به صورت مفصل آموزش داد. این مهارت­ها از طریق آموزش مهارت­های عملی و اثبات تجربی و تمرین نظارتی یاد گرفته می‏شود.



[1] Cilbert. J. Botvin

[2] World Health Organization

[3] Problem-solving

[4] Effective Communication

[5] Interpersonal relationship skills

[6] Self-awareness

[7] Coping with emotion

[8] Coping with stress

[9] Negotiation

[10] Assertioneness

[11]Negotion

[12] Barrie Hopson

[13] Maike Scally

[14] Conceling and Career Development Unit, Leeds University

[15] Hapsson&Skali

1 Daivid Brooks

[17] Daivid Brooks (Profossorand Conseling and Guidenceat Syracus University

[18] Erikson

[19] Havighurst

[20] Kohl berg

[21] Word Health Organization


دانلود رایگان مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود متمایز سازی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود متمایز سازی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 4
فرمت فایل doc
حجم فایل 34 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود متمایز سازی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خود متمایز سازی

معمولا مشکلات بین والدین و نوجوانان، متعلق به خانواده هایی هستند که والدین فاقد مهارت های ارتباطی با نوجوان هستند. بنابراین، تنش و تضاد و رفتارهای پرخاشگرانه در این خانواده ها رواج یافته وتوسط نوجوانان نیز آموخته می شود. همین مسئله منجر به بروز تعارض بیشتر در خانواده می گردد(مرادی،1384).

تفکیک اعضای خانواده مستقیما به توانایی آنها در روبرو شدن با یکدیگر ، تعامل بر قرار کردن بدون واکنش عاطفی و توانایی آنها در بودن فیزیکی با هم بدون اضطراب و تضاد مربوط می شود(پلگ ،2005). سیستمی که بوسیله روابط باز یعنی ارتباطات منطقی و تماس عاطفی اعضا با یکدیگر مشخص می شود بر خلاف سیستمی است که با گسلش مشخص شده است. یکی از عواملی که می تواند بر زندگی افراد یک خانواده در عرضه‌های گوناگون تاثیر گذار باشد میزان خود متمایزسازی آنان است. بوئن معتقد است که روابط باز موجب تمایز یافتگی نمی شود بلکه موجب کاهش اضطراب می شود. زمانی که اضطراب پیوسته در سطح پایین بماند اعضا خانواده می توانند در صدد افزایش تمایز یافتگی برآیند(تایتلمن[1] ،2003).

خود متمایزسازی میزان توانایی فرد برای تمیز فرایند عملی از فرایند احساسی (عاطفی) است که وی تجربه می‌کند (بوئن، 1978). هام ارتباطات خانوادگی را به عنوان محصول تمایزیافتگی اعضا خانواده می‌دید و این که ارتباطات خانوادگی بهبود نمی‌یابد مگر اینکه سطح تمایزیافتگی اعضا افزایش یابد . سطح تمایز یافتگی کودک بیشتر تحت تأثیر مادر است. (مهمترین فرد از لحاظ عاطفی به کودک) هر چقدر که فعالیت‌های مادر مشوق جدایی عاطفی کودک باشد، کودک به سطوح بالاتری از تمایزیافتگی خواهد رسید و هر چقدر باعث کاهش جدایی عاطفی شود، به عدم تفکیک کودک منجر خواهد شد (هام، 2005).

والدین متمایز، کودکانشان را تهدید آمیز نمی یابند و نیازی ندارند تا کودکانشان را المثنی خودشان پرورش دهند . آنها به کودکان می آموزند تا مسولیت پذیر باشند و احتمالا کودکانی متمایز یافته با عزت نفس بالا و سلامت کامل پرورش می دهند کودکان والدین تمایز یافته سطوح خوبی از تمایز یافتگی را دارا هستند و به فرایند رشد مسولیت پذیری به جای نبرد علیه دلبستگی های عاطفی حل نشده ، به والدین می پردازند اما در مقابل والدین تمایز نایافته ، نیاز به دوست داشته شدن و تاثیر سایرین را دارند. در نتیجه در استقلال دادن به فرزندانشان و اینکه از کنترل و تسلط آنها خارج شوند مشکل دارند و به آسانی منجر به ایجاد تنش و تضاد در خانواده می شود چرا که از یک سو فرزندان در صدد کسب استقلال و از سوی دیگر والدین مانع آنها هستند . نتیجه این تضاد اضطراب است و روش منطقی برای کنار آمدن با آن را نیز ندارند(هام ، 2005). در حالی که والدین تمایز یافته قادرند تا با تضاد کار کنند دیدگاهشان را بدون ترس از نتایج آن و با عزت نفس کامل بیان کند و توانایی بیشتری برای بررسی منطقی تفاوت های عقیده عاطفی و مضطرب شدن علی رغم تمامی عدم موفقیت ها بررسی کنند(کوفیلد[2] ، 2000 ).

موری بوئن و میشل کر معماران و حامیان اصلی خانواده درمانی بودند. با این حال مبتکر اصلی این رویکرد موری بوئن است که از همان آغاز عقایدی را تدوین کرد که منجر به یک نظریه متمایز در خانواده درمانی شد(گلادینگ[3]، ترجمه بهاری و همکاران ،1381). تمایز یافتگی از نظر بوئن ، توانایی فرد برای جداسازی خودش از لحاظ عاطفی و فیزیکی از خانواده اصلی ، همچنین توانایی رسیدن به رشد عاطفی و استقلال بدون از دست دادن ظرفیت ارتباط عاطفی با خانواده است. یک فرد زمانی تمایز یافته است که نیازهای عاطفی و امنیت او را مجبور کند تا فردیت خود را برای به دست آوردن اطمینان به عشق و پذیرش دیگران از دست بدهد و یا آن را محدود کند. از طرف دیگر یک فرد تمایز یافته در مورد هویت خودش امنیت دارد. می‌تواند به طور آزادانه وارد ارتباطات صمیمی شود. همانطور که اهداف معنی‌داری را دنبال می‌کند و احتمال بیشتری دارد که در همه ابعاد زندگی خودش موفق شود ( ویلی[4] ،1992). براساس نظر بوئن خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی باید ناپایدار باشد مگر اینکه اعضای آن به خوبی تمایز یافته باشند. در اکثر خانواده‌ها تعارض، مانند یک موجود در محیط خانواده وجود دارد چرا که خانواده خوب تمایز یافته کمیاب هستند و مردم عمدتاً با کسانی ازدواج می‌کنند که دارای سطح تمایزیافتگی مشابه با خودشان باشند (شارف[5] ، 1996).

این بدین معنی است که افراد دارای سطح تمایز یافتگی بالا با افرادی در همان سطح ازدواج می کنند و افراد دارای سطح تمایز یافتگی پایین نیز با افرادی درسطح خودشان ازدواج می کنند. خانواده های دارای سطح تمایز یافتگی بالا ، فرزندان تمایز یافته تری تربیت می کنند و افراد در سطح تمایز یافتگی پایین ، فرزندانی با همان تمایز یافتگی پایین تر از خود را تحویل جامعه می دهند. این فرآیند را آمیختگی می گویند. یعنی افراد با تمایز یافتگی پایین احتمال بیشتری دارد تا با افراد پایین تر از خود ازدواج کنند(نیکولز و شوارتز[6] ،1995). آمیختگی در نتیجه سطوح پایین تمایز یافتگی و فردیت در نتیجه سطوح بالاتر تمایز یافتگی خود است.

اشکال تمایز یافتگی :

بوئن (1978) تمایز یافتگی را به دو شکل تعریف می‌کند که در آن فرد قادر است بین عملکرد هیجانی و عقلانی از یک سو و روابط صمیمانه و خودمختاری از سوی دیگر تعادل ایجاد کند. این مفهوم را می‌توان به عنوان یک فرایند یا ویژگی شخصیتی بیان کرد (جنکینز، بابلوتز، استوارتز، جانسون، 2005). می توان این فرایند را به وسیله آزمایش کردن توانایی یک شخص در جدا شدن از خانواده اصلی به شکل سالم و بدون طرد شدن یا گسلش عاطفی از طرف خانواده مشاهده کرد. این بدین معنی است که فردی که قادر به جدا شدن با سطح بالایی از تمایز یافتگی باشد ، می تواند از وابستگی عاطفی مخرب در روابط معنی دار و پایدار دوری کند( اصلانی ،1383).



[1]-Titelman

[2]-Coffield

[3]-Glading

[4]-Wili

[5] -sharf

[6]-Nichols, Schwartz ,R,C


دانلود رایگان مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری و ناسازگاری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری و ناسازگاری
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 4
فرمت فایل doc
حجم فایل 93 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 55
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری و ناسازگاری

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سازگاری و ناسازگاری

سازگاری یا ناسازگاری امری ساده و به آسانی قابل وصول نیست، چون سازگاری امری است که با ملاک عینی ثابت نداردکه بتوان آن را دقیقاً اندازه گرفت، یک رفتار معین می‏تواند در یک فرهنگ سازگار، همان رفتار در فرهنگ دیگر ناسازگار باشد. رفتار انسان به شدت تابع زمینه‏های فرهنگی است. اساس تعریف ناسازگاری را رفتار شکل می‏دهد. ناسازگار یا کژخو به افرادی گفته می‏شود که معمولاً از هوش عادی و یا حتی هوش بالایی برخوردارند ولی دارای رفتار غیر عادی بوده یا به اصطلاح دچار اختلالات سازگاری هستند.عطاری و همکاران؛(1382).

سازگار شدن با محیط مهم‏ترین منظور و غایت همه­ی فعالیت‏های ارگانیزم است. در همه­ی دوران زندگی خود در هر روز و ساعت سرگرم آنیم که خود دگرگون شده و دگرگون نشده را سازگارکنیم. زندگی کردن درحقیقت چیزی جز عمل سازگاری نیست. به نظر مک دالند[1] وقتی می‏گوییم فردی سازگار است که پاسخ‏هایی که او را به تعامل با محیطش قادر می‏کنند، آموخته باشد. در نتیجه به نحو قابل قبول مانند اعضای جامعه­ی خود رفتار کند تا احتیاجاتش ارضا شود. زارع پور و ندپور؛(1383).

23-2- تعاریف در حیطه سازگاری اجتماعی

از نظری لغوی فعل سازگار شدن به معنی متناسب بودن، مربوط بودن و انطباق یا وفق دادن می باشد.درلغت نامه دهخدا سازگاری موافقت درکار- حسن سلوک معنی شده است میرویسی؛ (1385)

سازگاری یک فرآیند پویای روان‏شناسی است که از مراحل به هم پیوسته‏ای تشکیل شده است، افراد برای ایجاد سازگاری باید مراحلی را پشت سر بگذارند. فرایند سازگاری از نیاز یا سائق شروع می‏شود و با ارضای آن تمام می‏شود، به عنوان مثال در صورتی که یک نوجوان احساس طرد شدن کند، به احساس تعلق نیاز پیدا می‏کند که از طریق پذیرفته شدن توسط والدین، معلمان یا گروه همسالان میسر می‏شود. بنابراین می‏توان مراحل سازگاری را خروج از حالت تعادل و رسیدن به حالت تعادل مجدد دانست. بیلدر و رابرت[2]؛(1990)، به نقل از کدیور؛(1371). روان‏شناسان سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجه قرار داده‏اند و ویژگی‏هایی از شخصیت را بهنجار تلقی کرده‏اند که به فرد کمک می‏کنند تا خود را با جهان پیرامون خویش سازگار نماید، یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند و جایگاهی برای خود به دست آورد. اتکینسون و هیلگارد[3]؛(1989)به نقل از براهنی و همکاران؛(1382). در این میان، سازگاری اجتماعی انعکاسی از تعامل فرد با دیگران، رضایت از نقش‏های خود و نحوه­ی عملکرد در نقشهاست که به احتمال زیاد تحت تأثیر شخصیت قبلی، فرهنگ و انتظارات خانواده قرار دارد.

از آنجا که سازگاری اجتماعی مفهوم عام و گسترده‏ای می‏باشد، تعریفی که مورد اتفاق نظر اکثریت متخصصان باشد وجود ندارد، اما از عمده‏ترین تعاریف سازگاری اجتماعی می‏توان به تعاریف زیر اشاره کرد:

خدایاری فرد؛(1385) معتقدند که سازگاری، تمایل ارگانیزم برای تغییر فعالیت‏های خود در راستای با محیط است که در واقع پاسخی به تغییرات محیط پیرامون می‏باشد. این ویژگی تعامل و سازگاری فرد با دیگر افراد و ساختارهای ارزشی در واقع مهارت اجتماعی است که تعامل پیوندها و مناسبات او با دیگران و جنبه‏های ارزشی جامعه‏ای که در آن زندگی می‏کند را تأمین می‏کند. با توجه به این تعریف باید تمایزی بین سازگاری فیزیولوژیک و سازگاری اجتماعی قائل شد. زیرا اگر ارضای نیازهای فیزیولوژیک زندگی برای موجود غیر ممکن شود بقای موجود زنده به خطر می‏افتد. ولی سازگاری اجتماعی برعکس نیازهای فیزیولوژیک در صورت برآورده نشدن آسیبی به بقای موجود زنده از نظر زیستی نمی‏رساند اما رفتارهای او را غیرانطباقی می‏کند. دبوراه، ترنر و رومانو[4]؛(1993) سازگاری اجتماعی را جریانی می‏دانند که توسط آن روابط میان افراد، گروه‏ها و عناصر فرهنگی در وضع رضایت بخشی برقرار باشد. به عبارت دیگر روابط میان افراد و گروه‏ها طوری برقرار شده باشد که رضایت متقابل آنهارا فراهم سازد. تیلور، لتیا و شلی[5] سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت­های اجتماعی می‏دانند، از نظر آنها مهارت­های اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه‏های اجتماعی خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد. این مهارت­ها باید دارای بهره‏ای دوجانبه باشد. به عبارتی دیگر در عین حال که برای شخص مفید است برای دیگران نیز سودمند باشد. خدایاری فرد؛(1385).

از نظراشناینبرگ[6]؛(1992) درجریان سازگاری اجتماعی موضوع ارتباط فرد با افراد دیگر مطرح می‏شود. دراین جریان، برخورد انگیزه‏ها و خواسته‏های فرد با ضروریات سازندگی گروهی نمایان می‏شود. سازگاری اجتماعی به عنوان یک شاخص روان‏شناختی در برگیرنده­ی قالب‏های اجتماعی، مهارت­های اجتماعی، علایق اجتماعی، روابط خانوادگی، روابط مدرسه‏ای و روابط اجتماعی تعریف می‏شود. فرقدانی؛(1383).



1 Mc Dalland

2 Bilder & Robbert

[3] Atkinson & Hilgard

1 Deboruh, Turner & Romano

2 Taylor, Lettia & Shelley

3Steinberg


دانلود رایگان مبانی نظری و پیشینه تحقیق کم توانی ذهنی کودکان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق کم توانی ذهنی کودکان
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 4
فرمت فایل doc
حجم فایل 41 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 31
مبانی نظری و پیشینه تحقیق کم توانی ذهنی کودکان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

کم­توانی­ذهنی

هم اکنون تعاریف متعددی برای کم­توانی­ذهنی وجود دارد که جامع­ترین آنها توسط انجمن کم­توانی ذهنی امریکا ارائه شده است تعریفی که این انجمن در سال 1983 ارائه کرد چنین است: کم­توانی­ذهنی به کارکرد هوش عمومی اطلاق می­گردد که به طور قابل ملاحظه­ای زیر متوسط است و منجر به اختلالاتی در رفتار انطباقی شده یا با چنین اختلالاتی همراه است و در جریان دوره تحول ظاهر می­شود (اسکلاک، لوکاسون، شوگرن و همکاران، 2007 به نفل از AAIDD).

کارکرد هوش عمومی، به عنوان نتایج حاصل از اجرای آزمون­های استاندارد شده هوش عمومی که به این منظور تهیه شده و با شرایط منطقه­ای یا کشوری، منطبق شده اند، تعریف می­شود.

به طور قابل ملاحظه­ای زیر متوسط به عنوان هوشبهر 70 یا پایین­تر از 70 در مقیاس­های استاندارد شده هوش تعریف می­شود، حد بالای هوشبهر به عنوان یک رهنمود است و برحسب پایایی آزمون هوش استفاده شده می­توان تا 75 یا بیش از 75 منظور شود.

رفتار انطباقی عبارت است از آن مقدار از معیارهای استقلال شخصی و مسئولیت اجتماعی مربوط به گروه همسن و هم فرهنگ را که فرد برآورده می­کند. انتظارات مربوط به رفتار انطباقی با تغییر سن تقویمی متفاوت است.

نقایص در رفتار انطباقی ممکن است در حوزه­های زیر ظاهر شود:

1- در خلال نوزادی و اوایل کودکی در حوزه­های: تحول مهارت­های حسی و حرکتی، مهارت­های ارتباطی، مهارت­های خودیاری و اجتماعی شدن.

2- در خلال کودکی و نوجوانی در حوزه­های: کاربرد مهارت های تحصیلی پایه در فعالیت­های روزانه زندگی، کاربرد استدلال و قضاوت مناسب در غلبه بر محیط.

3- در خلال اواخر نوجوانی و بزرگسالی در حوزه مسئولیت­های شغلی و اجتماعی.

دوره تحول به عنوان دوره زمانی بین حاملگی و 18 سالگی تعریف می­شود (سیف نراقی و نادری،1386).

دال[1] (1941) فرد کم­توان­ذهنی را با ویژگی­های زیر توصیف می­کند.

1- از نظر ذهنی ناهنجار است.

2- کم­توانی­ذهنی از بدو تولد یا سال­های اولیه رشد وجود دارد.

3- در بلوغ کم­توانی­ذهنی او قابل تشخیص است.

4- نقص ذهنی ناشی از یک عامل اساسی مانند ارث یا بیماری است.

5- در روابط اجتماعی، شایستگی و صلاحیت لازم را ندارد و نمی­تواند امور خود را مستقل اداره کند.

6- نقص ذهنی قابل درمان نیست

تعریف جدید انجمن کم­توانی­ذهنی آمریکا (2007) به این صورت است:

"کم­توانی ذهنی عبارت است از کارکرد هوشی زیر متوسط معنی­دار و وجود محدودیت­های همزمان در دو یا چند حوزه از حوزه­های مهارت­های اجتماعی، کاربرد منابع جامعه، خود راهبری، سلامت و ایمنی، عملکردهای تحصیلی، اوقات فراغت و اشتغال. کم­توانی­ذهنی پیش از هجده سالگی آشکار می­شود." هوش پایین تر از متوسط معمولاً با نحوه عملکرد آزمودنی در آزمون­های هوشی تعیین می­شود که در واقع تعیین آن با کوشش آلفردبینه[2] انجام شد. وی قصد شناسایی کودکانی را داشت که توانایی استفاده از برنامه تعلیم و تربیت صنعتی فرانسه در آغاز قرن بیستم را نداشتند (سیف نراقی و نادری، 1386).

از نیمه قرن بیستم، اصطلاح کفایت اجتماعی شامل مهارت­های اجتماعی و رفتار سازشی به عنوان عاملی در تشخیص کم­توانی­ذهنی مطرح شده است. اهمیت رفتار اجتماعی در تشخیص کم­توانی­ذهنی را می­توان در نظریه بیولوژیک درباره هوش بوضوح مشاهده کرد. ثرندایک [3] هوش را متشکل از هوش انتزاعی، هوش عینی و هوش اجتماعی دانست (هاردمن[4]، درو[5] و اگن[6]، 1388).

چهار فرض زیر برای کاربرد کم­توان­ذهنی ضروری است:

1- ارزیابی معتبر باید پراکندگی فرهنگی و زبانی و تفاوت­های موجود در ارتباط و عوامل مربوط رفتار را مورد توجه قرار دهد.

2- محدودیت­در مهارت­های سازشی، در قلمرو محیط­های اجتماعی همسالان رخ می­دهد و بر اساس نیازهای فردی شخص کم توانی ذهنی برای حمایت، مشخص می شود.

3- محدودیت مهارت­های سازشی خاص، اغلب با دیگر توانایی­های فرد در مهارت­های سازشی یا دیگر قابلیت­های مشخص همراه است.

4- با ارائه حمایت­های مناسب به طور مستمر در طول یک دوره زمانی کارکرد زندگی فرد کم توان ذهنی به طور کلی بهبود خواهد یافت (شالوک[7]، لوکاسون[8]، شوگرن[9]، برویک دافی[10]، باردلی[11] و بوندیکس[12]، 2007).

1-1-2 شیوع:

نمره میانگین در یک آزمون هوش 100 است. به طورنظری، انتظار می رود که 27/2 درصد جمعیت در فاصلۀ دو انحراف استاندارد از میانگین و یا خیلی پایین تر از میانگین قرار گیرند ( هوش بهر 70 بر اساس مقیاس هوش وکسلربرای کودکان[13]– تجدید نظر شده یا وکسلرIII ). این برداشت بر پایۀ این فرض است که هوش مانند بسیاری از صفات انسانی دیگر، بر اساس منحنی توزیع طبیعی، پراکنده شده است. این منحنی توسط انحراف استاندارد میانگین ها به هشت ناحیه تقسیم شده است. در آخرین ویرایش وکسلر(WISC-III)،انحراف استاندارد نمرۀ هوش 15 در نظر گرفته شده است و 14/2 درصد جمعیت بین 55 و 70 نمره بهره هوشی و3/1درصد جمعیت کمتر از 55 نمره کسب می کنند. بنابراین، به نظر می رسد که 27/2 درصد باید بین 55 تا 70 قرار گیرند. به هرحال ارقام واقعی شیوع[14] دانش آموزانی که به عنوان کم توان ذهنی شناسایی می شوند، بسیار پایین تر از این است. شیوع کم توانی ذهنی در حدود 1 تا 5/1 درصد گزارش شده است( هالاهان و کافمن،1994).



[1].ِDoll, E. A

[2].Binet, A.

[3].Thorndike, E. L.

[4]. Hardman, M.M.

[5]. Drew, C.J

[6]. Egan, M.M.

[7]. Schalock, R.L.

[8]. Lukasson , R.A.

[9]. Shogren , K.A.

[10]. Borthwick-Duffy ,S.

[11]. Bradley, V.,

[12]. Buntinx, W.H.E.

[13]. Wechsler Intelligence Scale for Children

[14]. prevalence


دانلود رایگان مبانی نظری و پیشینه تحقیق مسئولیت پذیری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مسئولیت پذیری
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 4
فرمت فایل doc
حجم فایل 33 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 27
مبانی نظری و پیشینه تحقیق مسئولیت پذیری

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مسئولیت پذیری

روابط بین کودکان و والدین و سایر اعضای خانواده را می توان به عنوان یک نظام یا شبکه ای از بخش های دانست که در کنش متقابل با یکدیگر هستند. نظام خانواده در مجموعه ای از نظام بزرگتر قرار گرفته است. این نظام به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق روشهای مختلف تربیت کودک در کودکان تاثیر می گذارد(مهرابی ،1379).

خانواده نخستین عامل موثر در ایجاد مسئولیت در افراد است. مسئولیت فرایندی است که فرد باید از اولین سالهای کودکی آموخته باشد تا با وظایف متعددی که در دورانهای مختلف زندگی روبرو می شود مسئولانه برخورد نماید.

برای ایجاد مسئولیت پذیری ابتدا باید خود والدین افرادی متعهد و مسئول باشند و به تناسب رشد کودک وظایفی که با توانایی های وی مطابقت دارد به او واگذار کند و به مجرد آن که سطح توانایی بالاتر رفت فرصت های را در اختیار او قرار دهند و لازم است والدین قواعد و محدودیت های رفتاری را بطور صحیح روشن کنند تا کودکان در انجام مسئولیت ها با مشکلاتی مواجهه نشوند(روزمن[1] ،1995). مسئولیت پذیری یک مهارت اجتماعی است که تا به حال تعاریف گوناگونی از آن به عمل آمده است. استفنز[2] (1987) ، مهارتهای اجتماعی را به 4 دسته ی مربوط به خود ، محیط ، کار و میان فردی تقسیم کرده است که مسئولیت پذیری به صورت های مختلف در هر یک از این 4 معقوله ذکر شده است(استفنز به نقل از سبحانی نژاد ،1379).

در آموزش مسئولیت به کودکان سه عامل ارزشها ، طرز تلقی و مهارت ها تاثیر دارند. ارزشها و اعتقادهای خانواده درباره مسئولیت و نوع آن ، تعیین کننده دامنه فعالیت والدین در جریان آموزش مسئولیت می باشد. طرز تلقی والدین در باره میزان آزادی کودکان در داخل خانواده و دادن اجازه به آنها جهت ابراز احساسات نیز می تواند عامل دیگری در جریان آموزش مسئولیت به کودکان محسوب گردد. بدیهی است که تبحر و مهارت والدین در زمینه روشهای تربیت کودک و نحوه مواجهه با رفتارهای کودک در موارد متعدد نیز میتواند عامل تعیین کننده دیگری در آموزش به مسئولیت به کودکان باشد. آموزش مسئولیت به کودکان باعث رشد توانایی و شکوفایی استعدادهای آنها می شود و باعث می شود که آنها بعدا با مشکلات به راحتی کنار آمده و مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرند(شفیع آبادی ،1372).

مسئولیت پذیری تعریف و مفاهیم

مسئولیت پذیری در فرهنگ نامه ی دهخدا به معنی" ضمان ، تعهد ضمانت ، مواظبت به اموری کردن ، متعهد بودن "آمده است.

مطهری مسئولیت پذیری را شامل سه عنصرمی داند:

1-بشر دوستی : انسان برخوردار از ایمان در قبال همه افراد بشر احساس مسئولیت دارد.

2-عنصر عشق : که مقدمه ی همزیستی پر از لطف در روح انسان است و مقدمه ی یگانگی و وصول به حقیقتی عالی تر از افق انسان است.

3-آزادی : انسان باید آزاد باشد تا به کمالات خود برسد. حتی به تعبیری خودش باید خودش را انتخاب کند پس انسان آزاد و مختار است و در مقابل این آزادی مسئولیت دارد و باید بین مسئولیت و اختیار یک توازنی باشد(مطهری به نقل از علی آبادی ، 1382).

زنگویی(1370)، مسئولیت پذیری را چنین تعریف کرده است:

انسان به فراخور توان و استعداد خود در جهت سامان بخشیدن به نابسامانی های جامعه از خویش مایه گذارد و به صورت خستگی ناپذیری تلاش و از خود گذشتگی نماید. از نظر او احساس مسئولیت شامل مولفه های عزت نفس ، تقوی ، بهبود وضعیت ، انضباط و شناخت ارزش های حاکم بر جامعه است.

گلن[3] در سال(1988) مسئولیت پذیری را توانایی محاسبه دقیق محدودیت ها و عواقب موقعیت های خاص ، امتیازات ، آزادی ها ، تحلیل علل ، عوامل موثر در موقعیت و سازگاری متناسب رفتار های شخصی می داند. وی معتقد است احساس مسئولیت نوعی احساس عملی در به کار گیری توانایی ها و کوشش برای تطابق و سازگاری با مردم است (قربانی واقعی1384).

کلمز و بین مسئولیت را از لحاظ لغوی به معنی "توانایی پاسخ دادن و در عرف عام به مفهوم تصمیم گیری مناسب و موثر "دانسته اند . منظور آنها از تصمیم گیری مناسب ، آن است که فرد در چهارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که از او می رود ، دست به انتخابی بزند که سبب ایجاد روابط انسانی مثبت ، موفقیت ، افزایش ایمنی و آسایش خاطر وی شود. منظور ازپاسخ موثر پاسخی است که فرد را قادر می سازد تا به هدفهایی که باعث تقویت عزت نفسش می شود دست یابد(کلمز و بین[4] ،ترجمه علی پور،1385).

بدلی[5] در تعریف مسئولیت پذیری می گوید : مسئولیت پذیری فردی و شخصی به این معنا است که انسان پاسخگوی رفتارش که شامل افکار، تصمیمات ، انتخاب ها ، گفته ها و اعمال است ، باشد. به عبارتی معترف مسبب رفتارهایش باشد(بدلی ، 1985، به نقل از سبحانی نژاد ،1379 ).



[1]-Roseman

[2]-Stephens

[3]-Glenn

[4]-Clemes and Bean

[5]-Bedly